کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: مقتل


شهادت دختر سیدالشّهدا علیه‌السلام (حضرت رقیّه )

درباره : حضرت رقیه سلام الله علیها
منبع : پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا ص ۳۹۳

يكي از مسائل اختلافی که متأسّفانه حاشيه‌ سازي و تحريف در مورد آن زياد صورت گرفته موضوع شهادت حضرت رقيّه سلام الله علیها در شهر شام است. یکی از دلایل این اختلافات آن است که در بسیاری از كتب مقاتل معتبر مثل: انساب الأشراف، الفتوح، اخباالطوال، ارشـاد، لهوف، مُروُجُ الذَّهَب، اَلعِقْدُ الفَرید، أمالی طوسی، مصباح کفعمی، مصباح المتهجد طوسی، کامل ابن اثیر، مقاتل الطالبیین، الاحتجاج، اعلام الوري، مُثیر ُالأحْزان،كشف‌الغُمّة، أمالي شيخ صدوق، أمالي شيخ مفيد، روضة الواعظين، تاریخ طبری، مقتل خوارزمی، بحارالأنوار، ناسخ التواريخ و ..... چيزي در باره‌ این نازدانه سیدالشهدا نیست و تنها کتابهایی مثل نفس‌المهموم، مقتل امام حسین، منتهی الآمال و منتخب التّواریخ  موضوع شهادت اين بزرگوار را به نقل از كتاب كامل بهايي[1] آورده‌اند.


مخالفین موضوع شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها عنوان می‌کنند که سیدالشهدا علیه‌السلام دو دختر بیشتر نداشته که نام آنها نیز سکینه و فاطمه است پس نتیجه آنکه رقیه وجود نداشته است؛ اما با تفحّص در کتب تاریخی و انساب خلاف این موضوع ثابت می‌شود؛ بطور مثال ابن فُندُق بیهقی نسب شناس معروف قرن ششم در کتاب خود « لُبابُ الأنْسابْ، ج ۱ ص ۳۵۵ [2]» تعداد دختران امام حسین را ۴ نفر به نام های فاطمه، سکینه، زینب و ام کلثوم ذکر کرده است و در ادامه می‌نویسدکه زینب و ام کلثوم در کودکی از دنیا رفته ­اند از این عبارت ابن فندق می‌توان پی برد که احتمالاً رقیه نام دیگر زینب یا ام کلثوم است. همچنین در صفحات ۳۹۳ جلد دوم مَطالِبُ السَّئووُل و ۲۱۴ جلد دوم کَشْفُ الغُمَّة نیز تعداد دختران امام حسین ۴ نفر ذکر شده است هرچند نام سه تن را نوشته اند و چهارمین نفر را ننوشته اند و احتمالاً نـفر چهارم همان حضرت رقیه سلام الله علیها است. البته در کتب تاریخی « حتی کامل بهائی» نام رقیه ذکر نشده است و نام رقیه به صراحت و برای اولین بار در سال ۱۳۳۴ هجری قمری در کتاب الأیقاد سید محمد علی شاه عبدالعظیمی ذکر شده است[3].

آری باید از قبول روضه‌های بـی‌سنـد دوری جست امّا اولاً  کـامل بهایی جزء منابع دسته اول تاریخی و معتبر است؛ ثانیاً همانطور که ذکر شد چند سند مکمل دیگر برای اثبات وجود حضرت رقیه سلام الله علیها وجود دارد که قابل توجه و تأمّل هستند؛ ثالثاً در کامل بهائی نیز استناد به کتاب تاریخی سده­ های قبل از خود داده است. رابعاً همه می‌دانند که مـرحوم حاج شیخ عبّاس قمی عالمی متبحّر در علم حدیث، نساب و رجال بوده است و نیز بسیار دقیق و سختگیر. برای نمونه بعضی از موضوعاتی که مرحوم علاّمه مجلسی در بحارالأنوار ذکر کرده است، شیخ عبّاس قمی درکتاب هایش نیاورده است؛ از این‌رو او را خاتم المحدّثین لقب داده‌اند. بی‌شک اگر محدّث قمی؛ کوچکترین ضعفی در اسناد طبری می‌دید؛ از ذکر این گزارش خوداری می‌کرد و احتمال دارد محدّث قمی کتاب الحاویه را که امروزه در دسترس نیست بطور مستقیم یا غیر مستقیم مورد بررّسی و کنکاش قرار داده سپس استناد عماد الدین حسن طبری را پذیرفته است؛ پس پذیرش موضوع از جانب فردی به سخت گیری و دقّت نظر حاج شیخ عبّاس قمی بی‌دلیل نیست. خامساً وجود مقـبره حضرت و کرامات فراوانی که از آن دیده شده است را نمی‌توان نادیده گرفت. از این‌رو همان گونه که از افراط دوری جسته‌ایم، تفریط هم نمی‌کنیم. اما اگر بخواهیم احتیاط بیشتری در نقل این گزارش داشته باشیم؛ می ­توانیم در مجالس این روضه را از عماد الدین طبری یا حاج شیخ عباس قمی نقل کنیم که احکام شرایط نقل حدیث هم رعایت کرده باشیم.

در کتب یاد شده، موضوع شهادت حضرت رقیّه سلام الله علیها بعد از خواب همسر یزید آمده است. عين عبارت كتاب كامل بهايي اين است: « زنان خـاندان نبـوت شهادت پـدران را از فرزندان خرد سال پنهان مي‌كردند و می‌گفتند پدرانتان به سفر رفته‌اند و همچنین بود تا یزید آنان را به سرای (خانه) خویش درآورد و حسين را دختـركی چهـار ساله بود كه شبی از خواب برخاست و ... »

نکات مهمّ و قابل توجّه:

۱. سن شریف حضرت رقیّه چهار سال است نه سه سال. سن سه سال برای اولین بار آن هم بی هیچ استنادی و تنها با عبارت « روایت شده» در منتخب طریحی (ص۱۳۶) آمده است. در ثانی در منتخب طریحی نیز این گزارش در قالب زبان حال ذکر شده است.

۲. از جمله ذکر شده و ترتيب ذكـر مصائب در كتب معتبر، كه موضوع شهادت حضرت رقيّه بعد از خواب هند آورده شده است؛ می‌توان فهمید که به احتمال قوی، شهادت حضرت رقيّه سلام الله علیها در ايّام استقرار اهل بيت در خانه يزيد بوده است؛ همچنانکه در متن کامل بهائی تصریح شده است. هرچند به گفته آیت الله شعرانی این تقدّم و تأخّرها در بیان وقایع درکتاب‌ها، دالّ بر تقدّم و تأخّر در وقوع واقعه نیست. در بعضی از مقاتل[4] تصریح شده یزید [از ترس و ... بعد از خواب هند] اهل بیت را از خرابه به خانه مخصوص خودش برد و برای ظاهر سازی و فریب مردم، هر صبح و شام با امام سجّاد علیه‌السلام غذا می‌خورد. در کتاب بَصائِرُ الدَّرَجات محمد بن حسن صفار از کتب قرن سوم هجری نیز به نقل از امام سجاد آمده است که فرمودند: ما را دو روز در خرابه نگاه داشتند سپس آزاد کردند[5].

دركتب کامل بهایـی و نفس المهموم  هم از دارالحجـاره نام بردند؛ نه خانه‌ای ویرانه و چسبيده به سراي يزيد، به همين دليل هم هست كه با گريه حضرت رقيّه سلام الله علیها و ديگران، يزيد از خواب بيدار شد. بعضی­ ها می‌گویند یا به نحوی روضه مي‌خوانند که گویی اهل بيت در خرابـه‌ای در بيرون شهر بوده‌اند و سپس برای اين سـؤال مردم كه يزيد چطور از گريه حضرت رقيّه خبردار شد؛ داستان ‌سرايی می‌کنند. اگر بگویيم آن برداشت اوّل از جمله نقل شده در كتب مقاتل غلط است و شهادت در خانه يزيد( دارالحجاره) نبوده، پس بی‌شك در خانه مخروبه چسبيده به كاخ يزيد بوده است، چراکه اهل بیت را بعد از آن جلسه اوّل با یزید، به این خانه مخروبه بردند. عین عبارت ذکر شده در کتاب‌های تاریخی این است: يُنْزِلْنَ فِي دَارٍ عَلَی حِدَةٍ مَعَهُنَّ؛ آن‌ها را اسکان دادند در خانه‌ای چسبیده به خانه یزید. در ایّام اقامتشان در شام در این خرابه بودند تا اینکه به دارالحجاره برده شدند و در آنجا به عزاداری پرداختند.

۳.  آيا حضرت رقيّه از شهادت پدرش بي‌خبر بودند یا نه؟ هرچند در کامل بهایی این موضوع ذکر شده، امّا بعيد به نظر مي‌رسد، چرا كه اين نازدانه، هم در مجلس ابن‌زياد و هم در مجلس يزيد حضور داشتند و در هر دو مجلس سر سيّدالشهداء را داخل تشت در ديد همگان نهادند و اهل بيت علیهم السلام ناله زدند و به نوعی با اين سر سخن گفتند. امام باقر ۳ ساله حضور داشتند و جواب يزيد را داده‌اند. رقيه ۴ ساله نبوده‌اند؟ دست کم دو جای ديگر هم سر را ديده‌اند كه در روايات و كتاب‌های مقاتل هم آمده: يكي در بازار كوفه و دیگری هنگام ورود به شهر شام.

۴. در باره نحوۀ روبه رو شدن اين نازدانه با سر بابا و سخنانشان با سر مطهر پدر؛ دو روايت ذكـر شده است: الف) در کامل بهائی آمده است که نيمه شب آشفته و پریشان از خواب بلند شدند و گفتند: پدرم كجاست، هم  اکنون اينجا بود؛ سپس شروع كردند به گريه كردن و بهانه گرفتن، که اهل بیت نیز با گريه او به گريه و زاری پرداختند و يزيد از خواب نحس بیدار شد و گفت: قضيّه چيست؟ وقتي موضوع را به او گفتند، دستور داد سر مطهر امام علیه‌السلام را بردند و پیش روی او نهادند! تا گفتند اين سر باباي توست،  فريادی زدند و از حال رفتند و مريض شدند و در همان روزها در شام شهيد شدند.[6]

ب) روايت دوّم مفصل‌تر از روايت اوّل است: سر را داخل طبق و تشتي قرار دادند و پارچه‌ای روی آن كشيدند و آوردند و پیش روی اين نازدانه قرار دادند و با بی‌رحمی تمام و بـی‌هیچ ملاحظه‌ای، پارچه را بـرداشتند و گفتند اين هم سر بابایت!  اين نبود كه رقیّه بگویند من غـذا نخواستم. اين جمله جزء تحريفـات و دروغ‌هاست. نمي‌دانم چگونه؛ آيا توانش را داشتند یا نداشتند؛ دستشان لرزيد يا نلرزيد؛ دلشان آمد يا نيامد؟ امّا نوشته‌اند سر را برداشتند روي دامنشان نهادند و شروع كردند به سخن گفتن با اين سر: یَا اَبَتَاهُ ! مَنْ ذَا الَّذي أيتَمَنِي عَلی صِغَرِ سِنِّي! بابا چه کسی مرا در اين كوچكی يتيم كرد! یَا اَبَتَاهُ ! مَنْ ذَا الَّذي خَضبکَ بِدِمائِک! بابا چه کسی تو را به خونت خضاب كرد! یَا اَبَتَاهُ ! مَنْ ذَا الَّذي قَطَعَ وَریدِک! بابا چه كسی رگ‌های گلوی تو را بريد! یَا اَبَتَاهُ ! مَنْ بَقِیَ بَعدَ تَرجُوه! بابا پـس از تو به كی اميّـد داشته باشم! آن گاه خم شدند و دهـان به دهان شريف پدر گذاشتند و چنان گريه كردند كه ناگهان ديدند، افتادند! آمدند او را بردارند؛ ولی جان به جان آفرين تسليم كرده و شهيد شده بودند.[7]  

۵ . در کتب مقاتل در مورد اینکه دقیقاً چند روز بعد از ورود اهل بیت به شام این واقعه رخ داده چیزی نیامده؛ امّا قبلاً مستند ثابت کردیم ورود اهل بیت به شام در ۱۶ ربیع الاوّل بوده، پس شهادت این بزرگوار در دهه سوّم ماه ربیع الاوّل سال ۶۱ هجری بوده است و گزارش اوایل ماه صفر نمی‌تواند صحیح باشد و از آن مهم‌ّتر در هیچ یک از کتب مرجع و معتبر هم ذکر نشده است. روضه‌هایی هم در مورد مصائب بين راه و از ناقه افتادنشان و همچنین چگونگی غسل و دفنشان گفته می‌شود كه در هیچ یک از کتب مآخذ ما نیست. شهید مطهّری هم این‌گونه موارد را از تحریفات عاشورا می‌داند.[8]

 


[1] . کامل بهائی ۵۲۳ . عمادالدین حسن بن علی طبری مؤلّف کتاب کامل السقیفه (کامل بهایی)؛ در قرن هفتم این کتاب را نوشته است و موضوع شهادت حضرت رقیّه را از کتاب حاویه در مثالب معاویه نوشته قاسم بن محمد بن احمد ماموفی ذکر کرده است. طبری از عالمان زمان خویش و کتاب‌هایش از کتب معتبر است. او در صفحه ۶۴۹ کتابش می نویسد برای جمع آوری کتابش ۱۲ سال تحقیق و بررّسی کرده است. البته کتب دیگری از کتب دسته دوم تاریخی این گزارش را با اسناد دیگری نقل کرده اند برای نمونه در صفحه ۴۸۴ روضةالشهدا همان مطالب کامل بهائی نقل شده و سند آن را به کتاب کنزالغرائب ارجاع داده است.    

[2] . کتاب لُباب الأنساب کتاب تخصصی نسب شناسی است و ابن فندق بیهقی نیز از بزرگترین و معروف ترین نسب شناسهای قرن ششم و البته سده های بعد از آن است پس با توجه به تخصص او و موضوع کتابش؛ تعیین چهار دختر برای سیدالشهدا کاملا صحیح و قابل پذیرش است.     

[3] . برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص به صفحات ۱۲۵ تا ۱۴۳ مقتل تحقیقی مراجعه فرمائید.    

[4] . اَلاخْبارالطِوالِ۳۰۷؛ مَقْتَل خوارزمی۲/۸۲؛ جلاءالعیون۶۱۶؛ مقتل امام حسین ۲۵۷؛ تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ ۲/۳۹۹؛ مقتل جامع ۲/۱۴۵. این موضوع با اندکی تفاوت در تاریخ الاُمَمُ وَالْمُلوک (۵/۴۶۲) و  الْکامل فی‌التّاریخ (۲/۵۷۸) نیز آمده است.

[5] . بَصائِرُ الدَّرَجات ۳۳۷؛ مقتل جامع ۲/۱۴۴.

[6]. کامل بهائی ۵۲۳؛ نفس المهموم ۴۱۹؛ منتهی الآمال ۵۱۸ ؛ مقتل امام حسین ۲۵۴؛ منتخب التّواریخ ۲۵۱.

[7] . نفس المهموم ۴۱۹؛ مقتل امام حسین ۲۵۵.

[8]  . حماسه حسینی ۳/۲۵۵.